ایلیدن معتقد بود برای شکست دادن لژیون سوزان، باید به شیوه ی خودشان با آنها مقابله کرد. به همین دلیل به دروغ و در ظاهر در نبرد باستانیان وارکرفت به لژیون ملحق شد و با فریب دادن سارگراس، پی به عظمت ارتش اهریمنی او برد. از سوی دیگر ایلیدن ناگزیر بود سایر الف های شب، به خصوص برادرش ملفاریون را مجاب کند که برای شکست دادن پلیدی، خود یک اهریمن نشده. بلکه پلیدی را ابزاری برای شکست دادن اهریمنان می پندارد و به کار میگیرد، بدون آنکه ذات الفی اش دستخوش تغییری شود. دوراهی جلب رضایت لژیون و نایت الف ها که همواره بر سر راه ایلیدن بوده، بارها به ضرر او تمام شد.

ایلیدن برای اثبات وفاداری به لژیون، به دستور کیل جیدن وادار شد لیچ کینگ را نابود کند و ناگزیر با آرتاس روبرو و زخمی شد. پس از آن واقعه، مایو شدوسانگ که از گریختن ایلیدن از زندانش بسیار خشمگین بود، به تعقیب او رفت. کیل جیدن با باز کردن دارک پرتال و فریب آزراث مبنی بر اینکه ایلیدن چنین کاری کرده، هورد و الیانس را برای سرکوب ایلیدن و ایلیداری بسیج کرد و اینچنین بود که ایلیدن کشته شد. پس از شکست آیرون هورد و اتمام اکسپنشن جنگسالاران درانور، در شروع اکسپنشن لژیون، گولدان که بعد مرگ منراث برای دومین بار، فرار کرده بود، مخفیانه مقبره ی ایلیدن را پیدا کرده و جسم او را با جادوی فل احیا می کند.

ایلیدن بعد شکست از آرتاس زخمی شد و به اوتلند برگشت. اونجا دوباره ایلیداری رو سازماندهی کرد، این بار تصمیم گرفت دشمنیش با لژیون رو آشکار کنه. ارتش قدرتمندی از دیمن هانترا ساخت و باهاشون به دنیاهایی که لژیون توشون مسقر بود تاخت و تعداد بیشماری از اهریمنا رو نابود کرد. اینجا بود که کیل جیدن نقشه ای زیرکانه برای کشتن ایلیدن کشید. کیل جیدن یه پرتال به آزراث باز کرد و حمله ای خفیف رو انجام داد تا هورد و الیانس از ورود لژیون باخبر بشن.

کیل جیدن بلافاصله عقب کشید و هورد و الیانس که به اوتلند رسیدن خیال کردن باز شدن پرتال کار ایلیداری بوده. مایو شدوسانگ هم که بعد از فرار ایلیدن از زندانش در به در دنبالش میگشت، این فرصت رو غنیمت شمرد و با حمله ی هورد و الیانس به بلک تمپل، ایلیداری شدیدآ سرکوب شد. کیلتاس در رفت و ایلیدن هم توی جنگ با مایو و دار و دسته ش کشته شد. سالها بعد، راثیون، پسر مرگبال که از فساد پدرش سالم موند، با کمک یکی از اژدهایان برنزی، واسه اینکه قدرت نظامی آزراث رو در برابر لژیون تقویت کنه، تصمیم گرفت ارتش هورد آهنین رو از دنیایی موازی به آزراث بیاره.  وقتی یه خط زمانی موازی به خط زمانی فعلی ورود پیدا کرد، چیزی نبود که راثیون فکرشو میکرد، گاروش هورد آهنین رو برای فتح آزراث ترغیب کرده بود نه ملحق شدن بهش. گولدان هم از اون خط زمانی اومد و تونست بعد از شکست هورد آهنین مقبره ی ایلیدن رو پیدا کنه. جسم ایلیدن رو با فل احیا کرد، اما روح ایلیدن در بدنش نبود.

روح ایلیدن جایی فراسوی دنیاهای مادی، از دست شکارچیانش در حال فرار بود.
گولدان وقتی که مقبره ی ایلیدن رو پیدا کرد، روح ایلیدن رو فرستاد به مارپیچ زیرین و بدن ایلیدن رو به کمک جادوی فل احیا کرد. توی مارپیچ زیرین هلیا (یکی از مخلوقات تایتانی که به اودین خیانت کرد) که اولین والکیره تو وارکرفت بود، روح ایلیدن رو اسیر کرد. اهریمنا هم در به در توی مارپیچ زیرین دنبال نابود کردن روح ایلیدن بودن. پالادین ها به دستور نارو ژرا ( Xe'ra ) به جنگ هلیا رفتن و کشتنش. همزمان توی اکسپنشن لژیون، گولدان بعد کشتن واریان، سعی داره روح سارگراس رو توی جسم ایلیدن احضار کنه. وقتی روح ایلیدن از زندان هلیا با کمک پلیرها آزاد میشه به سرعت به جسم خودش برمیگرده. اینطوری میشه که گولدان شکست میخوره.